Kami Kushani
@kami.kushani
1.2K
friends
بشکن آنچه تو را می شکند از کویر که آمدیم چوب دست سنجدمان در انحنای دروازه قورخانه* سوخت تو اما عزیز دلم با آخرین تیر خلاص در برف های البرز گم شدی نمیدانم نمی دانم نخواهم دانست سوز سرمای زمستان شصت آیا التییامی بر زخم مخروطی پیشانی ات شد ؟ * دروازه قورخانه طاق نمای نزدیک کمیته مشترک ساواک شاید روزی چرک دستانم را با هلهله با هلهله هلهله هلهله ... در کاسه سر خدای محمد بشویم ما را ز انقلاب سر انتخاب نیست چون انتخاب ما به جز از انقلاب نیست فرخی یزدی آن دم که گفتی، باز گرد ای عید از زندان خشم و خروشت را، در آن زندان کسی نشناخت .... حتی تو را در پیش روی جوخه اعدام جز صبحگاه خونی میدان، کسی نشناخت. حسین منزوی شتاب کردم که آفتاب بیاید نیامد به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند که آفتاب بیاید نیامد....... رضا براهنی دستانی بر آتش وطن سوخته سرزمین جنگل مزدک نا کجا آباد -نقطه عطف خاوران گهواره و زندان من باز بوی بنفشه و باروت می آید از نیزار های ماهشهر شاید؟ "بازجوی بی مقدار" بجای چشم روی صورتش دوچاه عمیق بود و بجای قلب در سینه اش سنگی تکان می خورد او در سرش بجای مغز شائبهای از ایمان داشت بازجوی بی مقدار ربات بی احساسی از گوشت و استخوان بود بکتاش آبتین مرثیه ای برای گل های پژمرده بهمن ۹۹ زندان اوین
chats